حقیقت ذکر
ذکر(یادکردن)وبه یادآوردن است.ا
ماآنجاکه معتقدان به شریعت ذکررابه کارمی برندمقصودآنهاهمان یادخداوندمتعال هست وذاکرواقعی کسی است که خدارادردلش که حرم الله است حاضرببیند.حقیقت ذکردراصل این است که انسان توجه قلبی به ساحت قدسی بروردگارداشته باشداماذکرلفظی هم ذکرنامیده شده به جهت اینکه حکایت ازذکرقلبیمیکند،همچنین به همچنین به اعمالی که انسانهادرمسیراطاعت ازاوامرالهی انجهم میدهندمجازاذکرگفته میشود؛چراکه خوداین اعمال وطاعات حکایت ازتوجه شخصی به خدادارد.
دربین اعضاوجوارح آدمی سهم زبان درسرنوشت آدمی بیشتراست به واسطه ی ان هم خیربی شماربه انسان میرسدومایه ی کمال می شود،هم شرّبی اندازه که مایه ی ظلالت میگردد.قلب انسان صاحب نامی داردبه نام «خدا»امّااگرهمین قلب براثرگناهانی که بیشترازناحیه ی زبان صورت میگیرد،مانندغیبت،تهمت،فحّاشی و…سیاه وکدرشد،زنگارزده می شودودیگرنمیتواندپرتوهای نورمعرفت رادریافت کندوبه عبارتی دچارقصاوت می شود،قلبی هم که بی روح وسنگ دل شده باشدبه راحتی به جای صاحبش از باطل به جای حقّجانبداری می کند.آبروریختن افراددیگروسایر رذیله های زشت اخلاقی برای اوسهل می شود.
امّادرمقابل همین قلب میتواندباهمکاری زبان منبع دریافت نورتجلّی الهی درحدّاعلی شودوصاحبش رابه قرب خداکه بالاترین نعمت است نزدیک سازدبهترین وسیله برای دریافت این انوار ذکرویادخداست که ازعوامل آن می توان به نماز،قرائت قرآن،دعاوتهلیل وتمجید وسایرمواردذکرکه به وسیله ی زبان صورت میگیرداشاره کرد.امّالازم به ذکراست که:ذکری که به بوسیله ی زبان صورت میگیردذاکرآن بایدباتمام قلب متوجّه خداوندوعظمتش باشد؛چراکه ذکرذکراللّه است که به صورت مداوم ومستمرباشدودراعمال وجودانسان اثربگذاردودرجهت گیریهای فکری وعملی اوتأثیربگذاردوروح وجان انسان راپرورش دهدوبه سوی خداسوق دهد.